مریم لطفی، روانشناس و مشاور خانواده، یکی از چهرههای تأثیرگذار نسل جدید در حوزه رواندرمانی است. او در دیماه سال ۱۳۶۵ در تهران به دنیا آمد و در خانوادهای آرام، فرهنگی و متعهد رشد کرد. پدرش از کارکنان باسابقه دادگستری بود و پس از سالها خدمت بازنشسته شد، در حالی که مادرش با مهربانی و صبوری ستون اصلی خانه بود. مریم کوچکترین فرزند خانواده است و دو خواهر بزرگتر دارد که هر دو در حوزه آموزش و تدریس فعالیت میکنند.
از همان دوران نوجوانی علاقهمند به شناخت رفتار انسان و درک احساسات دیگران بود. این علاقه او را به سمت رشته روانشناسی کشاند و در نهایت، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی روانشناسی عمومی و کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در دانشگاه تهران به پایان رساند. حضور در یکی از معتبرترین مراکز علمی کشور به او کمک کرد تا نگاه علمی و عمیقی نسبت به ذهن، رفتار و روابط انسانی پیدا کند.
پس از فارغالتحصیلی، به عنوان کارمند رسمی دانشگاه تهران مشغول به کار شد. اما به مرور زمان دریافت که رسالت واقعیاش در دفتر کار اداری خلاصه نمیشود. او نیاز داشت با مردم در ارتباط مستقیم باشد، دردهایشان را بشنود و در درمان و بهبود روابطشان سهمی داشته باشد. همین انگیزه باعث شد مسیر زندگی خود را تغییر دهد و به دنیای درمان، مشاوره و رواندرمانی وارد شود.
امروز مریم لطفی به عنوان مشاور خانواده و زوجدرمانگر در تهران فعالیت دارد. تخصص او در تحلیل روابط زوجین، درمان تعارضهای خانوادگی و کمک به رشد فردی مراجعان، باعث شده در میان مراجعانش به عنوان شخصیتی قابل اعتماد و آرامشبخش شناخته شود. او معتقد است:
«درمان واقعی، فقط در حرف نیست؛ در گوش دادن، در درک متقابل و در بازسازی امید نهفته است.»
مسیر زندگی مریم لطفی، از سالهای کارمندی تا تبدیل شدن به یکی از چهرههای مطرح روانشناسی خانواده، نمونهای از پشتکار، هدفمندی و ایمان به تغییر است. او زنی است که یاد گرفته از هر تجربهای، پلی به سوی رشد بسازد و امروز، صدای آرامش در زندگی بسیاری از انسانهاست.
روایت تجربهها و دیدگاههای مریم لطفی در مسیر روانشناسی و زندگی خانوادگی
در طول مسیر حرفهای و زندگی شخصیاش، مریم لطفی همیشه بر این باور بوده که حمایت خانواده ستون اصلی رشد هر انسان است. او در خانوادهای بزرگ شد که نظم، پشتکار و تلاش برای استقلال مالی ارزش بالایی داشت. همین الگو از کودکی در ذهنش نقش بست و بعد ها به سنگبنای مسیر شغلی و تفکر حرفهایاش تبدیل شد. خانوادهاش هرگز مانعی در برابر تصمیمهایش نبودند، بلکه با تشویق و حمایت، زمینهی رشد او را فراهم کردند.
مریم از همسرش بهعنوان یکی از مهمترین حامیان زندگی خود یاد میکند؛ فردی آرام، صبور و همراه که نقش مهمی در ثبات روحی و عاطفیاش داشته است. او میگوید بار ها ترس از شکست را تجربه کرده، اما ایمان و ارادهاش هر بار به او یادآور شده که باید برخیزد و ادامه دهد.
در کنار کار درمان و مشاوره، حضور در همایشها و سخنرانیهای تخصصی بخش جداییناپذیر زندگی حرفهای اوست. او بار ها بهعنوان سخنران در جمعهای علمی و آموزشی حضور داشته و با نگاهی انسانمحور، درباره خانواده، عشق، تعارض، و رشد فردی سخن گفته است. باور دارد که گفتوگو و آموزش، دو ابزار قدرتمند برای بازسازی رابطهها و نجات ازدواجهای در معرض خطر هستند.
از نظر مریم، روانشناسی فقط یک شغل نیست، بلکه ضرورتی برای زندگی سالم است. او همیشه به دانشجویان و جوانان علاقهمند به این رشته میگوید که نباید روانشناسی را صرفاً راهی برای درآمد بدانند؛ این علم، شیوهای از زیستن است — شیوهای برای درک، شنیدن، و تغییر دادن خود و دیگران.
در تحلیل روابط انسانی، او تأکید میکند که اختلاف نظر میان زوجها نه نشانه شکست، بلکه فرصتی برای یادگیری و رشد است. به باور او، هنر زندگی مشترک در سازگاری نهفته است؛ اینکه یاد بگیریم از تفاوتها پلی بسازیم، نه دیواری بلند برای فاصله گرفتن.
خانم لطفی بر این باور است که بخش بزرگی از بحرانهای زناشویی از گفتوگو های ناتمام، قضاوتهای ناآگاهانه و ناتوانی در بیان احساسات سرچشمه میگیرد. او همیشه به مراجعانش توصیه میکند قبل از قضاوت، گوش دهند و قبل از تصمیم، بیندیشند.
در نگاه او، رابطه جنسی سالم نیز بخش جداییناپذیر از یک ازدواج موفق است؛ پیوندی که اگر از آن غافل شویم، رابطه به مرور به سردی و فاصله دچار میشود. در همین راستا، جلسات زوجدرمانی و آموزش مهارتهای عاطفی را یکی از مؤثرترین مسیر ها برای بازسازی صمیمیت میان همسران میداند.
خانم لطفی معتقد است عشق بهتنهایی برای دوام ازدواج کافی نیست. تعهد، همدلی، احترام متقابل و گفتوگو، چهار ستون اصلی زندگی مشترک هستند. او میگوید:
«عشق جرقهی آغاز است، اما دوام آتش آن به مراقبت و یادگیری مداوم وابسته است.»
او به زوجهایی که در روابط خود با بحران روبهرو هستند یادآوری میکند که هیچ مشکلی غیرقابلحل نیست، مگر زمانی که ارادهی گفتوگو از بین برود. حتی در مواجهه با خیانت، افسردگی یا بیتوجهی، میتوان با درک، زمان و درمان تخصصی، مسیر بازسازی را آغاز کرد.
در پایان، مریم لطفی همیشه پیام ثابتی برای شاگردان و مراجعانش دارد:
زندگی هیچگاه خالی از بحران نیست، اما آنچه ما را متمایز میکند توانایی برخاستن و ادامه دادن است. تلاش، استقلال مالی و ایمان به خود سه گامی هستند که هر انسانی برای ساختن آیندهای سالم باید بردارد.
جمعبندی نهایی؛ زنی که آرامش را معنا کرد
داستان زندگی مریم لطفی، روایتی از زنی است که میان تعهد خانوادگی، مسئولیت اجتماعی و علاقه به رشد فردی تعادلی واقعی ایجاد کرده است. او از دل روزمرگی و دغدغههای یک زندگی عادی، مسیری را برگزید که به بهبود روح و روان انسانها منتهی میشود. مسیری که نه با هیاهو، بلکه با صبر، مطالعه و ایمان ساخته شد.
در سالهایی که بسیاری از مردم درگیر فشار های اقتصادی و عاطفیاند، او با رویکردی انسانمحور، تلاش کرده تا روانشناسی را از فضای خشک دانشگاهی بیرون آورده و آن را در دسترس زندگی واقعی قرار دهد. برای او، مشاوره فقط نشستن در اتاقی ساکت و گوش دادن به درد دیگران نیست؛ بلکه فرصتی است برای بازسازی امید، بازتعریف روابط و یادآوری ارزش خود به انسانهایی که فراموش کردهاند چقدر قویاند.
او زنی است که بهجای تکرار الگو های قدیمی، مسیر خودش را ساخت. از روز های کارمندی تا جایگاه امروز، هر قدمش با عشق به یادگیری و اشتیاق به کمک همراه بوده است. در عین حال، نقش او بهعنوان مادر، همسر و روانشناس درهم تنیده است — نقشی چندلایه که در آن هم احساس جاری است و هم منطق.
مریم لطفی در نگاه بسیاری از مراجعانش، صدای آرامش و نجات از بنبستهای روحی است. او باور دارد که هیچ شکست و ناامیدی پایدار نیست و هر انسان، توانایی بازسازی خویش را در عمق وجود خود دارد. همین باور است که باعث شده در جلساتش، حتی در سختترین لحظات، لبخند و امید جای خشم و دلسردی را بگیرد.
در پایان این مسیر، نام مریم لطفی نه فقط به عنوان یک روانشناس، بلکه به عنوان نماد پایداری، فروتنی و انسانیت در ذهن شاگردان و مراجعانش باقی میماند. او در هر گفتوگو، یادآور میشود که زندگی میدان جنگ نیست، بلکه فرصتی است برای فهمیدن، بخشیدن و دوباره ساختن.